هفته سی و یکم
سلام مامان جونم امروز ما 2 روزی میشه که وارد هفته 31 شدیم و شما انگار که یکم جات تنگ شده و با دستو پات میخوای جا باز کنی بعضی وقتها هم که انگار دقیقا زیر پوستمی اما من عشق میکنم و با هر تکونت خدارو شکر میکنم که یک مثل تو دارم راستی این روزا هوا بارونی و من بعدالظهرها دلم خیلی میگیره فکر کنم بد عادت شدم انتظار دارم مامان بزرگی و خالت هر روز بیان اینجا البته دستشون درد نکنه که خیلی اوقات منو از تنهایی در میارن . مامان جون فقط 9 هفته دیگه تا دیدارمون مونده منکه روز شماریم از همین الان شروع شده مثل همیشه سلامتی و خوشبختیتو از خدا میخوام.فعلا ...